علت نام گذاري وبلاگ

سلام...

حدود چندین ماه پیش پدر میعان با مادر میعان ، مامان بزرگ میعان و خاله میعان در حال انتخاب اسم برای نی نی مون بودیم....

ابتدا مادر میعان نظر خودشو بیان کرد(نظر ایشون گندم بود)

در ادامه اسم باران انتخاب شد و همینطور هر کسی نظری می داد یکی می گفت باران اسم دختر فلانیو فلانیه....

اون وسط یهو پدر میعان از روی شیطنت گفت خوب یه اسمی انتخاب کنیم نزدیک باران باشه مثل ابر...

از قضا همینطور پیشنهادهای شیطنت آمیز پشت سر هم و یکی پس از دیگری شروع شد...

از قطره و آب گرفته تا .....

دیگه آروم آروم رسیدیم به تجزیه کردن باران و ابر و آب و قطره و...

بخار و تصعید و در آخر میعان...

اینجا بود که با چشمان عصبانی و غضبناک مادربزرگ میعان روبرو شدیم (به خاطر اینکه منو خیلی خیلی دوست داره به من چیزی نگفت)ولی شروع کرد به دعوا کردن با مادر میعان و خاله میعان که چرا واسه بچوم اسم بد میزارید و غیره

گذشت ، گذشت و گذشت و این خاطره رفرش می شد و تکرار این اسم باعث شد که توي صحبتامون از همين نام استفاده كنيم...

یه چند وقتي به صورت پنهانی این اسمو صدا می زدیم...

تا اینکه پررو شدیم و به صورت آشکار اعلام نظر کرده و این خاطره را برای بعضی دوستان تعریف کردیم...

همین شد که اسم مستعار بچه ما شد میعان